سلام به دوستای خوب و نازنین امیدوارم این تعطیلات چند روزه بهتون خوش گذشته باشه گفته بودم شاید بریم شمال ولی از اونجاییکه کارهای بابایی هیچ وقت تموم شدنی نیست بالاخره غروب 5 شنبه به اتفاق رفتیم شهرستان گلپایگان که زاد گاهمونم هست جاتون واقعا خالی که ببینید چه هوایی! چه طبیعتی ! چه سکوتیییییییی خصوصا که توی باغ و دشت فقط صدای پرنده ها رو می شنویییی واقعا آدمو به وجد می آورد دیانا که تا رسید ما را فراموش کرد و چسبید به عموهاشو و با دخترعمه ه و پسر عمه هاش و پسر داییش (آخه محمد جواد شیطونم اومده بود)بازی میکرد به نوعی اصلا زیاد نمی دیدمش چون فقط یا توی حیاط بود ...